کد مطلب:90435 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

پرواپیشه و دوری از گناه و ستم











«لا یحیف علی من یبغض و لا یاثم فیمن یحب»

حیف: ظلم، جور، ستمگری، افسوس.

«المیل فی الحكم و الجنوح الی احد الجانبین.»

بغض: نفار النفس عن الشی ء الذی یرغب عنه و هو ضد الحب، فان الحب انجذاب النفس الی الشی ء الذی ترغب فیه».: بغض متنفر شدن نفس از چیزی است كه به آن تمایل نیست و آن ضد حب است، زیرا حب كشش نفس است به جانب چیزی كه به آن رغبت دارد.

بغض: دشمنی، كینه، خصومت، گرفتگی گلو از غصه.

[صفحه 471]

اثم: گناه، اثیم گنه كار، بزه كار، بزمند. اسم للافعال المبطئه عن الثواب»: نام افعالی است كه انسان را از ثواب كنار می زند.

ترجمه: پرواپیشه، با كسی كه دشمن است ستم نمی كند (و در داوری از دشمن او جانب داری نمی كند) و با آن كس كه دوستی و محبت دارد به خاطر او خود را به گناه آلوده نمی سازد.

شرح بحرانی می گوید:

«كونه لا یحیف علی من یبغض و هو سلب الحیف و الظلم مع قیام الداعی الیهما و هو النفس لمن تمكن من حیفه و ظلمه.» مفاد این سخن آن است كه یك انسان پرواپیشه به خاطر دشمنی و بغضی كه نسبت به كسی دارد، با اینكه در توان او ستم نمودن است، هرگز به او ظلم نمی كند و همچنین به خاطر دوستی با اینكه داعی بر گناه كردن یعنی وجود محبت، در بین هست، گناه نمی كند.

به این علت كه اهل تقوا واجد ملكه ی عدالتند و اقدام ظالمانه، حتی درباره ی دشمن، ارتكاب گناه درباره ی اوست و هرگز با ملكه ی عدالت قابل اجتماع نیست و به عبارت دیگر، اسلام تعادل و میانه روی را در همه ی امور رعایت نموده و برای هر چیز دستوری مقرر كرده است و در مورد حب و بغض نیز، دستور داده كه از حد لازم نباید تجاوز نمود، ستم نمودن به دشمن به خاطر دشمنی و ارتكاب گناه، برای دوستی تجاوز از حد است كه با فرمان الهی، مباینت دارد و بالاخره اگر دوستی و دشمنی برای خداست با جور و ستم، حتی بر دشمن و ارتكاب گناه، درباره ی دوست سازش ندارد، زیرا تمرد از فرمان الهی، در هر دو جانب خلاف دوستی است و دشمنی برای جلب رضای حق خواهد بود و اگر حب و بغض به خاطر امور مادی و دنیاخواهی است كه امكان تجاوز از حد در آن وجود دارد باشد، این حب و بغض، از شان یك فرد باتقوا دور

[صفحه 472]

است، بنابراین حب فی الله و بغض فی الله با تمرد از فرمان حق قابل اجتماع نیست، زیرا خداوند ظلم را حتی در حق دشمن روا نمی دارد، ظلم، ظلم است درباره ی هر كس كه باشد و اگر دوست داشتن كسی به خاطر شایستگی او از دیدگاه دین تحقق یافته باشد، این دوستی ایمانی و دینی، با اقدام به گناه به خاطر دوستی از دیدگاه دین جرم محسوب است كه نباید به چنین گناهی اقدام نمود.

در این بین اقدام عادلانه، چه در دوستی چه در دشمنی، ویژه ی صاحبان ملكه ی تقوا و عدالت است. علی علیه السلام در مسئله ی حكمیت، ضمن سخنرانی در رفع ابهام، شبهه ای كه دامنگیر خوارج شده بود، به نكته ی عمیقی در این باره اشاره نموده و آن اینكه حب و بغض را باید با حق سنجید اگر حق می گوید. با كسی دوست باش، به خاطر حق باید با او دوست شد و اگر می گوید، دشمن باشد باز هم به خاطر حق راه دشمنی را باید انتخاب كرد.

«سیهلك فی صنفان محب مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به البغض الی غیر الحق و خیر الناس فی حالا النمط الاوسط.» در آینده ی نه چندان دور، دو گروه افراطی درباره ی من، به هلاكت خواهند رسید، 1. افراط گرایانی كه در محبت و دوستی من، از حق تجاوز نموده به باطل رفته اند و گروه دیگر، دشمنان افراطی هستند كه دشمنی در حق من، آنها را به گمراهی كشانده و از حق تجاوز كرده اند بنابراین بهترین مردم درباره ی من كسانی هستند كه محبت من آنها را به غیر از حق نكشاند.

علی علیه السلام تصور كسانی كه محبت آن، بزرگوار را در هر جا و در هر حد باعث نجات دانسته و تنها دشمنی با آن جناب را خطرناك می پنداشتند، مردود شناخته و فرمود: دوستی افراطی مانند دشمنی افراطی خطرناك است، پس باید در دوستی آن جناب نیز راه تعادل را در پیش گرفته، تا از خطر محفوظ بماند، به هر حال تولی و تبری، یعنی قبول ولایت اولیاء الله و تبری از دشمنان آنها ركن و پایه و اساس دیانت است كه اعمال

[صفحه 473]

را باید، با آن مقایسه كرد و این دو دارای حدود معینی هستند كه نباید از آن حدود تجاوز نمود.


صفحه 471، 472، 473.